ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
مقدمه
میل انسان به زندگی ابدی است. حال اگر این دنیا تمام زندگی انسان باشد باید
بتواند کاری کند که از مرگ رهایی یابد. با این توصیف تلاش انسان همیشه بر
زندگی ابدی در این بوده است. سؤال این است اساسا فرار از مرگ امکان دارد یا
خیر؟ در این نوشتار با توجّه به روایات درصدد نتیجه فرار از مرگ و تلاش
برای رها شدن از آن را مورد بررسی قرار میدهیم تا نتیجه کار افراد و
جامعهای که از مرگ و یاد آن فراری هستند را تبیین کنیم.
فرار از مرگ در بیان امیربیان
امام علی علیه السلام در رابطه با فرار از مرگ میفرمایند:«أَیُّهَا
النَّاسُ کُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا یَفِرُّ مِنْهُ فِی فِرَارِهِ الْأَجَلُ
مَسَاقُ النَّفْسِ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ کَمْ أَطْرَدْتُ
الْأَیَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ
إِلَّا إِخْفَاءَهُ هَیْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُون [1] اى مردم! هر کس از مرگ
بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید، اجل سرآمد زندگى، و فرار از مرگ،
رسیدن به آن است، چه روزگارانى که در پى گشودن راز نهفتهاش بودم اما
خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هیهات! که این، علمى پنهان است».
حقیقت و ذات مرگ چیزی است که کسی از آن با خبر نیست و علمی است که در
اختیار خداوند است. در این روایت عمیق حضرت امیر علیه السلام ناتوانی عقل
را از درک حقیقت مرگ بیان میکند و اینکه به هیچ وجه در فکر فرار از این
حقیقت نباشید زیرا چنین چیزی اصلا امکان ندارد.
خیلی از افراد در رابطه با مرگ اندیشیدهاند تا آن را چاره کنند و برای آن
راه درمانی بیابند تا بلکه بشر بتواند دائم در این دنیا زندگی کند و در هول
و وحشت مرگ نباشد. امّا واقعیّت آن است که هیچ کسی راهی برای علاج آن
نیافته است. ابن سینا دانشمند فوقالعادّه نیز در اینباره میگوید:
«از قعر گل سیاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات عالم را حل
بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل هر بند گشوده شد مگر بند اجل»[1]
در این نوشتار برآن هستیم تا به ذکر دلایل منطقی وجود مرگ بپردازیم با ما همراه باشید.
مرگ طبیعت و انسان در قرآن
قرآن کریم در آیات متعدّدی به محدودیّت زمانی آسمان و زمین میپردازد مثلا
میفرماید:« أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ
مُسَمًّى [روم/8] آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و
آنچه را میان آن دو است جز به حق و براى زمان معیّنى نیافریده است؟».
منظور از آسمانها و زمین، همان حقیقت این دنیاست لذا همه دنیا بالاخره
روزی تمام میشود و به انتها میرسد.