دهستان من

سرزمین دین و ادب

دهستان من

سرزمین دین و ادب

فراموش شده های دهستان قمبوان

اگه یادتون باشه چندی پیش با شیوع خبری در مورد تبدیل شدن بانک به باجه و احتمال رخت بربستن بانک از روستا همه به پاخاستند و نامه ای اعتراض آمیز به ارگان های مختلف زدند، با کلی امضا.

چند وقتی هم در رابطه با برداشتن امکانات یک نوع تلفن ثابت که سیمکارت داره کلی تبلیغ شد که مردم بیایند و سیمکارتش رو بخرند تا این امکانات از محل برده نشه.

تا اینکه چندی پیش هم شورای جدید در رابطه با رفتن پست بانک از محل هشدار داد و از مردم خواست که امور پرداخت قبوض و حساب ها را در پست بانک انجام دهند تا نرود.

و ...

اما از چیزهایی بگوییم که هستند اما انگار نیستند، موثرند اما انگار تاثیری ندارند، ارزشمندند اما گویی ریالی ارزش ندارند، بزرگند اما کسی آنها را نمی بیند.

نزدیک دوسال است که کتابخانه قمبوان که هر وز باز بود کار خود را محدود به 2 روز در هفته کرده است و کسی اعتراضی نکرد. کسی پیگیری نکرد.

آیا می دانید که بیش از یک ماه است که کتابخانه قمبوان تعطیل است؟

چرا کسی نامه ای ننوشته؟ 

و فراموش شده های دیگر که در مطالب بعدی بیان خواهد شد.

ساخت گلهای زیبا بوسیله حنا

این هم تصویر سبد ساخته شده گل با حنا

اگه خوشتون اومد بگین تا روش ساختش را هم بنویسم


معرفی سایت به بیش از 100 موتور جستجوگر فعال و افزایش بازدید کننده سایت شما

یکی از مهمترین دغدغه های وبلاگ نویس ها شناخته شدن وب اونها در تمام جستجوگرهای معروف و غیر معروف دنیاست

برای این کار می تونید با مراجعه به آدرس زیر کار خودتونو راحت کنید

موفق باشید.

راستی یه نکته مهم: چونکه این معرفی به جستجوگرهای زیادی انجام میش گیره باید یه کم صبر کنید


http://adco.ir/submit

ارزش تشنگی!

انسان هر قدر تشنه تر باشد مزه آب را بهتر می فهمد

هر قدر تشنه تر باشد بیشتر می نوشد

هر قدر تشنه تر باشد بیشتر دنبال آب می گردد

هر قدر تشنه تر باشد ...

ولی وقتی که خیلی تشنه شد و از حد گذشت، آن وقت همه چیز را آب می بیند و به هر جا نگاه می کند آب می بیند.

خدایا مرا تشنه خود کن

آب کم جو، تشنگی آور بدست

خودت را آزاد مگذار!

چیزهایی که دلم می خواهد انجام بدهم درست نیست

چیزهایی که باید انجام بدهم درست است

خدا از من می خواهد که کار کنم برای او ...

خدا از من می خواهد که امید داشته باشم به او...

خدا از من می خواهد که ...

من می خواهم که همه چیز مال من باشد

می خواهم که هیچگاه مرگ به سراغم نیاید

می خواهم که هیچگاه پیر نشوم

می خواهم که ...

دنیا اینگونه است که بالاخره تمام می شود

اینگونه که پیری می آورد و ناتوانی

اینگونه که مرگ دارد

اینگونه که آرزوهای دست نیافتنی دارد

اینگونه که خستگی دارد

اینگونه که ...

پس :

خودت را آزاد مگذار.

لا ترخّصوا انفسکم: خودتان را آزاد مگذارید.(نهج البلاغه- خطبه 86)

اگر ساکت باشم!

از وقتی کودک بوده ام...

کلاس اول کلاس های اون روز تموم شده بود. مادر یکی از بچه های کلاسمان هنوز دنبالش نیومده بود. نگران بود که چرا مادرش دیر کرده بود. من هم متوجه شده بودم. پیش خودم گفتم مادر من که اومده پس چرا نگران باشم. روز دیگری را یادم میاد که قضیه برعکس شد مادرم دیر کرده بود و من منتظرش بودم و نگران ...

باخودم گفتم ای کاش یکی میومد و منو دلداری می داد. یک دفعه همکلاسیمو دیدم که دست در دست مادرش داره میره یه نگاهی به من کرد و اومد پیش من و گفت نگران نباش مامانت میاد بعد رفت و به مادرش قضیه را گفت و مادرش اومد پیش من و گفت که ما همینجا پیش تو می مونیم تا مادرت بیاد. اگه هم دوست داری می تونیم با هم بریم خونه تون نظرت چیه؟

تازه فهمیدم که اگه نسبت به دیگران بی تفاوت باشم یک روز برای خود من هم این شرایط پیش میاد.