ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خیلی از افراد در رابطه با مرگ اندیشیدهاند تا آن را چاره کنند و برای آن
راه درمانی بیابند تا بلکه بشر بتواند دائم در این دنیا زندگی کند و در هول
و وحشت مرگ نباشد. امّا واقعیّت آن است که هیچ کسی راهی برای علاج آن
نیافته است. ابن سینا دانشمند فوقالعادّه نیز در اینباره میگوید:
«از قعر گل سیاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات عالم را حل
بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل هر بند گشوده شد مگر بند اجل»[1]
در این نوشتار برآن هستیم تا به ذکر دلایل منطقی وجود مرگ بپردازیم با ما همراه باشید.
مرگ طبیعت و انسان در قرآن
قرآن کریم در آیات متعدّدی به محدودیّت زمانی آسمان و زمین میپردازد مثلا
میفرماید:« أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ
مُسَمًّى [روم/8] آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و
آنچه را میان آن دو است جز به حق و براى زمان معیّنى نیافریده است؟».
منظور از آسمانها و زمین، همان حقیقت این دنیاست لذا همه دنیا بالاخره
روزی تمام میشود و به انتها میرسد.
ضرورت مرگ از نگاه عقل
همچنانکه میدانیم زندگی در این دنیا با محدودیّتهایی روبروست و از سویی
نیز آمال و آرزوهای انسان بیانتهاست لذا حکمت خالق بیهمتا ایجاب میکند
برای رساندن مخلوق خود به این آمال و مقاصد، دنیای دیگری بدون محدودیّت
قرار داده باشد. حال باید دانست که اجرای عدالت در اغلب موارد به تمام معنا
در این دنیا به واسطه محدویّتش ممکن نیست لذا برای رساندن حق به اهل آن و
توبیخ ظالم باید همه به مرور وارد یک دنیای دیگر بشوند. واین معنای مرگ
است.
توجّه کنیم که زندگی در این دنیا برای همه بالاخره با سختیهایی همراه است
که بهترین راه درمان آن سختیها مرگ است. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام نیز
میفرمایند:« نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ [2] خوب دارویى است اجل». البتّه
منظور در اینجا مرگی است که خودش انسان را فرا بگیرد نه امثال خودکشی
و...!
اهمّیت روح
آنچه در مورد انسان اهمّیت دارد حقیقت و باطن اوست. حقیقت انسان همان روح
اوست و جسم همچون ابزاری است که در خدمت روح انسان در این دنیا به کارهایی
میپردازد. پیامبر گرامی اسلام میفرماید:« مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ
بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى
دَار[3] شما براى نابودى آفریده نشدهاید بلکه براى ماندن و باقى بودن
بوجود آمدهاید و با مرگ، تغییر مکان میدهید و از منزلى به منزل دیگر
انتقال مىیابید». مرگ باعث از بین رفتن جسم میشود؛ چون روح از آن جدا
میشود. اجمالا باید دانست که روح انسان در سه دنیا وارد میشود. در این
دنیای مادّی اسیر قفس جسم است و در برزخ وارد دنیایی با وسعت بسیار بیشتر
میشود و اوج گسترش و شکوفایی آن در قیامت است پس با مرگ، روح انسان آزادی
بیشتری پیدا میکند البتّه به شرطی که با آلودگی در دنیای مادّی این جهان
خود را گرفتار و اسیر نکرده باشد.
مرگ و زندگی برای سنجش
قرآن کریم هدف از مرگ و زندگی را نشان دادن برتری انسانها از لحاظ اعمال
صالح میداند و میفرماید:« الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ
لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ
الْغَفُور[ملک/2] آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام
یک از شما بهتر عمل مىکنید، و او شکستناپذیر و بخشنده است».
"مىدانیم که حقیقت مرگ انتقال از جهانى به جهان دیگر است، و این قطعا یک
امر وجودى است که مىتواند مخلوق باشد و اگر مرگ در اینجا قبل از حیات ذکر
شده به خاطر تاثیر عمیقى است که توجه به مرگ در حسن عمل دارد. گذشته از
اینکه مرگ قبل از زندگى بوده است.منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است
به این معنى که انسانها را به میدان عمل مىکشد تا ورزیده و آزموده و پاک
و پاکیزه شوند. و لایق قرب خدا گردند".[4] امام صادق علیه السلام در رابطه
با آیه فوق و عبارت " أَحْسَنُ عَمَلاً" میفرمایند:« لَیْسَ یَعْنِی
أَکْثَرَکُمْ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا
الْإِصَابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْخَشْیَةُ
ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ
الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ
عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ [5] منظور این نیست کدامیک
بیشتر عمل مىکنید، بلکه منظور این است کدامیک صحیحتر عمل مىکنید، و
عمل صحیح آن است که توأم با خداپرستى و نیت پاک باشد، سپس فرمود: نگهدارى
عمل از آلودگى سختتر است از خود عمل، و عمل خالص صالح، عملى است که
نمىخواهى احدى جز خدا تو را به خاطر آن بستاید». از آنجا که مرگ نابودی
نیست بلکه یک انتقال است پس میتواند خلق شود و سؤال در مورد اینکه چرا
مرگ قرار داده شده است پاسخ داده میشود. انسان برای تکامل، نیاز دارد که
از مرحلهای به مرحله دیگر و از دنیایی به دنیای دیگر منتقل شود و مرگ چیزی
جز این انتقال و جابجایی نیست.
نتیجه اینکه؛ مرگ واقعیّتی حتمی است و دلیل وجود آن انتخاب و پاداش به بهترینهاست باید بهترین باشیم در این دنیا!
پینوشت:
[1] دهخدا، ماده "أبوعلی سینا"، ص654
[2] شرح غررالحکم ج6 ، ص160 ، ح9905
[3] بحار الأنوار، ج58، ص 78
[4] تفسیر نمونه، ج24، ص 316
[5] البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 435
زندگی یعنی :بخند هرچند که غمگینی.ببخش هرچند که مسکینی.فراموش کن هرچند که دلگیری.اینگونه بودن زیباست هرچند که آسان نیست.
خیلی خیلی خیلی خوشحال میشم به سایت منم سر بزنین.
98651