دهستان من

سرزمین دین و ادب

دهستان من

سرزمین دین و ادب

کهنگی نظام آموزشی

مقدمه:

اصل اهمیت علم آموزی
نیازی به توضیح نسبت به اهمیت و ارزش علم آموزی نیست زیرا مسأله لزوم آن بسیار روشن است. برای مثال قرآن کریم می‌فرماید:« الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم‏ [علق/4] همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود». قلم [مظهر] سواد و نوشتن است.[1] اما در مورد اینکه "چه علمی باید آموخت و آموزاند؟" باید گفت؛ هر علمی که خودش لازم و واجب عقلی یا دینی باشد و یا برای انجام چیز لازم و واجب، ضروری باشد باید آموخته شده و تعلیم شود.

سرفصل‌های کهنگی نظام آموزشی تعلیم و تربیت
در اینجا به چند نمونه از مهم‌ترین ملاک‌های بارز تشخیص کهنگی و فرسودگی نظام آموزشی می‌پردازیم:  

1- فرزند زمان
ارباب نظام آموزشی در جامعه اسلامی، فرزندان همین سرزمین اسلامی هستند. آن‌ها هستند که به وسیله این نظام آموزش و پرورش می‌آموزند و تربیت می‌شوند. به همین جهت مهم‌ترین شاخصه تشخیص روزآمد بودن یا نبودن نظام آموزشی تعلیم و تربیت آن است که؛ آیا روش موجود می‌تواند انسان‌هایی برای آینده بسازد یا اینکه این شیوه مربوط به گذشته و حال است. امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:« الْمَرْءُ ابْنُ سَاعَتِهِ (بَیْنَ سَاعَتَیْهِ‏) [2] مرد فرزند زمان خود است‏». مرد وقتی می‌تواند بر طبق زمان خود رفتار کند و جایگاهی مؤثر در زمان خود داشته باشد که برای چنین روزی تعلیم داده شده باشد و تربیت شده باشد. لذا باز هم امیر علم و ایمان امام علی(علیه السلام) فرمودند: «مَن لَم یَتَعَلَّم فِى الصِّغَرِ لَم یَتَقَدَّم فِى الکِبَرِ [3] هرکه در کودکى نیاموزد ، در بزرگى (پیشرو نیست و) پیشرفت نمى‏کند».

2- لزوم هراهی علم با تفکّر
برای روشن شدن این مطلب یک مثال مطرح می‌کنیم. قدرت و وجه تمایز انسان و جوامع انسانی به دو چیز است؛ علم و عقل(تفکّر)! اگر انسان را به یک کارخانه تشبیه کنیم و علم را همانند مواد خام بدانیم و تفکّر را همانند دستگاه و ماشین تولیدی در این کارخانه! در این صورت اگر کارخانه خوب کارکند و سالم باشد امّا مواد خام نباشد یا کم باشد کارخانه خروجی و تولیدی ندارد و یا تولیدش کم است. همچنین اگر مواد خام یعنی علم زیاد باشد اما دستگاه این کارخانه یعنی عقل و تفکر لنگ بزند باز هم کارخانه تولیدی مناسبی نخواهد داشت. پس همانطور که کارخانه نیاز به ماشین و مواد خام دارد قدرت انسان و وجه تمایز آن نیز بستگی به علم و تفکر او دارد. امام کاظم علیه السلام به هشام فرمودند:«  یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْم‏ [4] ای هشام! عقل(تفکّر) همراه ( ولازمه) علم است».
آموزش و پرورش می‌خواهد برای آینده انسان‌ها را تربیت و آماده کند. خوب؛ معلوم است که برای این کار نیاز به علم مفید برای آینده و نیز ایجاد قدرت و مهارت تفکّر و نوآوری برای آن زمان است. انسان‌هایی می‌توانند طلایه‌دار زمان خود باشند که دانشمند و متفکّر باشند. هر دو این‌این‌ها باید با هم باشند. لذا آموزش و پرورش باید برای این هدف برنامه‌ریزی کرده و ضمن شناخت نیاز آینده دور و نزدیک، نظام آموزشی را هم از جهت محتوای آموزشی و هم از جهت ایجاد مهارت کاربردی کردن محتوا - به لحاظ کمّی و کیفی – متحوّل و بازتنظیم کند.

3- علم و عمل
یکی از زوایای اساسی روزآمدی تعلیم، اثر عملیاتی و بیرونی آموزه‌هاست! به این معنی که باید نظام آموزشی به شکلی تنظیم شود که به هراندازه که علم آموزش داده می‌شود گرهی از مسائل جامعه به دست آن متعلّمین باز شود. برای رسیدن به این مقصود باید در آموزش و پرورش و سطوح مختلف علمی، متعلّمین و دانش‌آموزان همراه علم، استفاده از آن علم را به صورت خاص و نیز فرهنگ استفاده عملیاتی از علم را به صورت کلی یاد گرفته و در آن مهارت پیدا کنند. پیامبر خدا حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:« کُلُّ عِلمٍ وَبالٌ عَلى صاحِبِهِ یَومَ القِیامَةِ إلاّ مَن عَمِلَ بِهِ [5] هر علمى در روز قیامت براى صاحب خود وبال است، مگر کسى که به علمش عمل کند». در این دنیا نیز علمی که به کار نیاید جز تحمیل هزینه‌های هنگفت و هدر رفتن انرژی، زمان و نیروی انسانی، سود دیگری ندارد. البته باید در این میان علوم حداقلی به طور عام و نیز علوم انسانی را به طور خاص استثنا کرد. چرا که علوم انسانی به واسطه تأثیر عقیدتی اساسی که دارند ویژگی تأثیرگذاری پایه‌ای دارند.

4- پیروی نکردن از اکثریّت
امام کاظم علیه السلام باز هم خطاب به هشام فرمودند:« یَا هِشَامُ ثُمَّ ذَمَّ اللَّهُ الْکَثْرَةَ فَقَالَ وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّه‏ [5] اى هشام خدا کثرت را مذمّت کرده و فرموده:" اگر از اکثریت مردم زمین فرمان ببرى تو را از راه خدا گمراه می‌کنند"». در مورد نظام آموزشی و روش‌های نوین آموزش و تربیتی نیز باید این مطلب را در نظر داشته باشیم که نباید به تقلیدی بی منطق و کلّی از روش‌های آموزشی غربی روی آورد زیرا این کار مصداق نسنجیده عمل کردن است. بلکه باید با شناخت تفاوت‌های اصولی که بین جامعه اسلامی با دیگر جوامع وجود دارد برای روزآمد کردن نظام آموزشی بر اساس سند تحول در آموزش و پرورش عمل کرد.

نتیجه و نکته کلیدی
سرمایه‌گذاری بر روی کودکان

در روایات معصومین علیهم السلام وارد شده است که بیشترین ماندگاری و نقش پذیری از نظر تربیتی در زمان کودکی و خردسالی است. امام علی علیه السلام می‌فرمایند:« العلم فی الصّغر کالنّقش فی الحجر [7] معلومات دوران کودکى همانند نقشى است که بر سنگ حجارى شده باشد». این روایت اختصاص به علم ندارد، بلکه باید گفته شود:« الْتَّرْبِیَةُ فِى الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِى الْحَجَرِ». بچه‏‌اى که در کودکستان است از بچه دبستان و بچه دبستان از نوجوان دبیرستان و نوجوان دبیرستان از جوان دانشگاه جنبه پذیرشش بیشتر است».[8]
پس نکته آن است که دشمنان علم و تربیت این جامعه اسلامی بیشترین تلاش خود را برای تأثیرگذاری بر روی کودکان و خردسالان ما متمرکز کرده‌اند و این یعنی برای از بین بردن این انقلاب و نظام متوجه عقبه انسان‌سازی جامعه اسلامی هستند. بر  خانواده‌ها و نظام آموزشی و پرورشی کشور است که نسبت به کودکان طبق سرفصل‌های نوسازی سیستم آموزشی که ذکر شد و موارد دیگر اهتمام جدی داشته باشند وگرنه دیر خواهد بود...
پی‌نوشت
[1] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏22، ص 530
[2] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 473
[3] غرر الحکم و درر الکلم، حدیث۸۹۳۷
[4]  الکافی، ج‏1، ص: 14
[5]بحار الأنوار ، ج‏2، ص 38
[6]  الکافی، ج‏1، ص: 15
[7] بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار، متن‏عربى، ص 144
[8] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏22، ص 565

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد